میدونی ، ترس مثِ آتیشه
اگه کنترلش نکنی ، میسوزونتت
آره میسوزونتت
من یه دونه اسلحه میخوام
باید با دنیا تسویه کنم
باید برگردم به اصلیِ خودم
باید بکُشم مارای زنگی دورمو
بدم میاد أ تصویر خودم
از مست دیده شدن
میدونی ، ترس مثِ آتیشه
اگه کنترلش نکنی ، میسوزونتت
آره میسوزونتت
من یه دونه اسلحه میخوام
باید با دنیا تسویه کنم
باید برگردم به اصلیِ خودم
باید بکُشم مارای زنگی دورمو
بدم میاد أ تصویر خودم
از مست دیده شدن
همه از تو عکسِ شهزاده یِ زیبایی کشیدن
همه گفتـند و حتّی یک لحظه تورو ندیدند!
همه مثلِ من فقط، وصفِ حالتو شنیدن
شنیدم و شنیدن، کِی بُوَد مانــند دیدن